پرنده
دوشنبه 4 اردیبهشتماه سال 1385 01:10
همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی که هنوز من نبودم که تو در دلم نشستی تو نه مثل آفتابی که حضور و غیبت افتد دگران روند و آیند و تو همچنان که هستی تو اگه پرنده باشی چشای من آسمونه راز پر کشیدنت رو کسی جز من نمی دونه واسه من سخته که بی تو بنویسم مشق پرواز با صدای ساز خسته تر کنم گلو ی آواز منو تو گر چه اسیریم حیفه از...